فرهنگ شهر رشت
فهرست مطالب
- زبان مردم رشت
- لباس محلی رشت
- میدان شهرداری رشت؛ نماد فرهنگ شهر
- بازار رشت و زندگی روزمره مردم
- قهوهخانه نشینی در فرهنگ رشت
- شبنشینی در فرهنگ مردم رشت
- آیین عروسگوله در رشت
- آیین نوروزخوانی در رشت
- مراسم چارشنبه سوری در فرهنگ رشت
- آیین کشتی گیلهمردی
- رسوم گیشهبری در رشت
- غذاهای محلی و فرهنگ خوراک در رشت
- بازیهای محلی گیلان و رشت
- جاهای دیدنی رشت
- فرهنگ رشت در یک کلام!
رشت فقط «مرکز گیلان» نیست؛ شهری زنده است که شب و روز در آن تفاوت زیادی ندارد و وسط میدان شهرداری همیشه تپش زندگی شنیده میشود. فرهنگ مردم رشت را باید از دل خیابانها، قهوهخانهها، بازار و سفرههای رنگین دید: از آیینهای کهن مثل عروسگوله و نوروزخوانی تا خوراکهای محلی که رشت را در فهرست «شهرهای خلاق خوراک یونسکو» قرار داده است. این راهنمای کوتاه، بهجای کلیگویی، مهمترین لایههای فرهنگ رشت را با مثالهای ملموس معرفی میکند تا قبل از سفر و رزرو بلیط هواپیما رشت، تصویر واقعیتری از «شهر باران» داشته باشید.
زبان مردم رشت

اکثریت مردم گیلان و رشت، گیلک زبان هستند که مانند دیگر شهرهای ایران بزرگ، به زبانِ قندِ فارسی هم صحبت میکنند. گیلکی خودش از زبانهای تالشی و هرزندی و گورانی و گیلکی و مازندرانی و برخی از زبان های تاتی و سمنانی مشتق شده است که از نگاه تاریخی، این زبانها به زبان پارتی وصل میشوند. گویش گیلانیان، شهر به شهر با هم اختلاف اندکی دارد.
لباس محلی رشت

لباسهای محلی گیلان هم مانند دیگر اقوام ایرانی، لابلای پیچهای تاریخی جا مانده و حالا جز برای ثبت عکسهای یادگاری، کابرد دیگری ندارد. اما جهت یادآوری گذشتهی پرشکوه گیلان، باید اشاره کنیم که پوشش گیلانیان مانند طبیعت زیبایشان، با چوموش و جلیقه و کلاه و شلیته و پرچین و جلیقههای پولک دوز، لبریز از رنگ و جلوهگری بود. امروزه خانمها و آقایان گیلانی به خوشلباسی معروفند اما شوربختانه دیگر آثاری از فرهنگ بومی در پوشش مردم به چشم نمیخورد.
اگر دوست دارید قبل از آشنایی با آیینها و سبک زندگی مردم این شهر، درباره مسیر سفر، اقامتگاهها و زمان مناسب بازدید اطلاعات بیشتری کسب کنید، پیشنهاد میکنیم راهنمای سفر به رشت را بخوانید.
میدان شهرداری رشت؛ نماد فرهنگ شهر

نوشتن از فرهنگ مردم رشت -بدون میدان شهرداری و دور و اطرافاش- هرگز کامل نیست. میدان شهرداری با ساختمانهای تاریخی و جذابشاش دقیقاً در مرکز شهر قرار دارد. اینجا گذرگاه تاریخ است و مکانی برای اجتماع رشتیها که تقریبا در هیچ ساعت شبانهروز خالی نیست. هرکجا چشم بچرخانی، بساط چای و کباب و موسیقی خیابانی در این میدان برپاست.
«غذا» بخش بزرگی از فرهنگ مردم رشت است و اینجا به عنوان شهر خلاق خوراک در یونسکو ثبت شده است. گیلانیها به سفرههای رنگین معروفند و اگر سری به رشت بزنید، دستتان میآید ماجرا از چه قرار است.
میدان شهرداری رشت معمولاً میزبان غذاهای خیابانیست و از «کویی کاکا» تا «میرزا قاسمی» در اطرافش سرو میشود. جالب است بدانید بخش بزرگی از فروشندگان غذاهای خیابانی در رشت، خانمها هستند و اصولا همین «برابری» هم جزیی از فرهنگ مردم شهر رشت به حساب میآید. شاید برای اینکه از قدیمالایام زنان گیلانی پابهپای مردها در شالیزارهای برنج زحمت کشیدند و حالا دیگر محترمانه به رسمیت شناخته میشوند.
بازار رشت و زندگی روزمره مردم
بازار بزرگ رشت یا بهقول رشتیها «میدان»، تجارتخانه سنتی و فرهنگی این شهر است که کمی بالاتر از ساختمان قدیمی شهرداری قرار دارد. قدم که داخل بازار میگذاری، بوی سبزی و ماهی و میوه و خوراک محلی عقل از سرت میپراند!

فروشندگان اینجا تکهای جدا نشدنی از فرهنگ عامیانه شهرند و برای خیار و باقالی و ماهیدودی هم آواز میخوانند! میدان رشت، زیبایی و رنگ و عطر را با موسیقی دستفروشان میآمیزد و تحویلات میدهد.
غذاخوریهای بازار، محفلی برای رشتنشینی و گپ زدن هستند. انواع غذاهای محلی با بکگراند آواز فروشندگان، از جذابیتهای دیگر بازار رشت شمرده میشوند.
قهوهخانه نشینی در فرهنگ رشت

هرچقدر هم گرسنه نباشید، باز هم نمیتوانید املتلوبیا و کبابلوبیای قهوهخانههای رشت را نادیده بگیرید. فرهنگ قهوهخانهنشینی که حالا دیگر میان جوانها هم رواج پیدا کرده، از محبوبترین و البته ارزانترین سرگرمیهای مردم رشت است. بازیهایی مانند دبنا و شطرنج و صد البته چای قندپهلو، تقریباً در تمام قهوهخانهها پیدا میشوند.
اگر گذرتان به رشت افتاد، پیشنهاد میکنیم خودتان را به یک استکان چای دبش در قهوهخانه «زیبا سرا» که آن هم در میدان شهرداری قرار دارد مهمان کنید. نکته جالب اینکه «صفی یزدانیان» در فیلم سینمایی «در دنیای تو ساعت چند است»، این قهوهخانه قدیمی و فرهنگ قهوهخانه نشینی رشتیها را به زیبایی تصویر کرده است.
شبنشینی در فرهنگ مردم رشت
رشتیها به خوشنشینی و خوشدلی معروفند. این شهر بیدار است و مردمش خیلی هم اهمیت نمی دهند اگر صبحشان را از میانه روز آغاز کنند! این سنت از روزگاران دور که شغل اکثر مردم کشاورزی بود باقی مانده و همچنان ادامه دارد.
دورهمیهای خانوادگی و دوستانه تا نزدیک سحر برپاست و سفرهها به راحتی جمع نمیشوند! فرهنگ شبنشینی تا جایی در رشت ریشه دوانده که اولین طرح ملی «شهر شبهای روشن» کشور در رشت به اجرا درآمده است.
آیین عروسگوله در رشت

نوروزِ رشت حال و هوای دیگری دارد! خیابانها از آدمها لبریزند و هر طرف بساطِ بهار برپاست. کافیست در هیاهوی شبهای عید، به خیابان بزنید تا از این همه عطر و رنگ کیفور شوید؛ از دستفروشان دورهگرد تا گاری-کبابها، رشتِ زیبا سرشار از زندگیست. اگر بخت یارتان باشد، جایی کنار پیادهرو، به اجرای آیینهای نوروزی برمیخورید. آیینهایی که هرچند رفتهرفته فراموش میشوند، اما هنوز هم جذاب و اصیل و تماشاییاند.
از میان اینها «عروس گوله» حکایت دیگری دارد! هر سال کمی مانده تا عید نوروز، نمایش بومی عروس گوله در گوشه و کنار گیلان اجرا میشود. یک نمایش خیابانی شاد و زیبا که روایتگر نبرد میان «غول» و «پیربابو» است؛ جنگی دراماتیک بر سر تصاحب «نازخانم». اما ماجرا چیست
عروس گوله بیاردیم | جانه دله بیاردیم | خانه خواه تره نیاردیم | تی پسره بیاردیم…
بازی عروس و غول آوردیم | برای جان و دل آوردیم | صاحبخانه برای تو نیاوردیم | برای پسر تو آوردیم…

غولِ بدترکیب مانند اکثر اسطورههای ایرانی، مظهر سیاهی و زمستان است و در طرف مقابل، پیربابو نمادی از بهار و طبیعت و گُل و زیبایی. ایندو با هم گلاویز شده و کُشتی میگیرند تا برندهی این جدال، نازخانم را همراه خود ببرد. سرآخر غول پیروز میشود و دوشادوش نازخانم، رقصکُنان رقیبِ عاشقاش را از میدان به در میکند.
«فانوسدار»، «بارکش»، «نوازنده» و «کاس خانم»، بازیگران این نمایش آیینی هستند.
بازیگر کاراکتر غول، معمولاً جوان ورزیده و بد هیبتیست که چهرهاش با ذغال سیاه شده و کُلاهی از مقوا یا کاه و کُلُش بر سر گذاشته است. هرچند در قدیمالایام این گریم متفاوت بود و یک جفت شاخ گاو، به جای کلاه فعلی قرار میگرفت.
دُمِ جناب غول، از جارو دستی ساخته شده و ساقههای خشکیده برنج هم از کت و کولش آویزان کردهاند. خلاصه اینکه هرچه کجسلیقگی و زشتی و سیاهی بیشتر، غول قصه ما هم غولتر!
از نیمه دوم اسفند ماه به آنطرف، هنوز هم گاهی «عروس گوله» در محلات و روستاهای گیلان اجرا میشود. با غروبِ خورشیدِ کمجانِ زمستان، گروهِ نمایش درِ خانهها را میکوبند و نمایش را برای صاحبخانه بازی میکنند. سرآخر هم با برنج و شیرینی و پول که توسط کولبارچی جمعآوری شده، دستِ پُر به منزل بعدی میروند تا برکت شب عید گروه را ذخیره کنند.
آیین نوروزخوانی در رشت

تحویلِ بهار با رسم و رسومش زیباست؛ رسومی که شاید قدیمی باشند اما هرگز کهنه نمیشوند. آیین «نوروزخوانی» هم از گذشته تا امروز -سینه به سینه و نسل به نسل- چرخیده تا در هجوم زندگی ماشینی و مدرن، زنده بماند و به ما برسد. هرچند کمرمق و کمسو، این چراغ باید روشن بماند.
نوروزخوانی آیین پیشواز نوروز است. اسفند که از راه میرسد، پیامبرانِ بهار با ترانه و آوازهای محلی، کوچه به کوچه میچرخند و آفتاب بهاری را بشارت میدهند. درونمایه اشعار آنها ترکیبی از باورهای سنتی و دینی به همراه ارجاعاتی به بهار و طبیعت زیبای زمین است.
بر اساس این رسم باستانی، نوروزخوانان از چندهفته مانده تا نوروز، در تاریکی شب با فانوسی در دست و چوبهایی که به شادی برهم کوبیده میشود، خانههای مردم را با کسب اجازه از صاحبِ خانه روشن میکنند:
«در اول، عرض من باشد سلامی بر تو ای آقای من، خوشفکرِ عالی! بده اِذنی بخوانیم چند کلامی». سپس در صورت رضایت صاحبخانه، اشعاری در ستایش بهار و باورهای مذهبی میخوانند و در پایان اجرا، شاخهای شمشاد به مثابه نمادی از خوشدلی و سرور و خوشبختی هدیه میدهند. البته ناگفته نماند که صاحبخانه هم با برنج و پول یا حتی تخممرغ محلی، شاباش آنها را بی پاسخ نمیگذارد.
مراسم چارشنبه سوری در فرهنگ رشت

رشتیها مراسم چارشنبه سوری را شبیه نقاط دیگر ایران برگزار میکنند، با این تفاوت که آیینهای سنتی گیلانی نقش پررنگ و مهمی در در پاسداشت این شب باستانی دارند:
چارشنبه سوری و فالگوش ایستادن!
گیلانیان در شب چارشنبه سوری با تجمع در خیابانها و گذر معابر، کلمات عابرین ناشناس را یواشکی استراق سمع کرده و مفاهیم کلی حرفهایشان را به پیروزی یا شکست در سال پیش رو تعبیر میکنند. این رسم عجیب را فالگوش ایستادن مینامند.
قاشق زنی در شب چارشنبه سوری
« قاشق زنی» در دوران معاصر یک سرگرمی کودکانه به حساب میآید و از اصل خود که -سنتی برای نذر و نیاز بود- فاصله زیادی گرفته است. در فرهنگ مردم رشت، دختران دمِ بخت رشتی یا همان قاشقزنها، زنگ خانه همسایهها را میزدند و با پنهان کردن صورت خود، هدیه طلب میکردند. سپس با تجمیع هدایا، آش میپختند و بین مردم تقسیم میکردند. آنها اینگونه برای رسیدن به مُراد دلشان، آیینهای کهن را پاس میداشتند.
آیین کشتی گیلهمردی

امروزه دیگر کشتی محلی گیلان بیشتر در فصلهای گرم سال یا جشن و عروسیها برگزار میشود.
کشتیگیران با پوشیدن شلوارهایی به نام «لاسپار» وارد میدانی به نام «یسمبر» یا «سنبره» میشوند و در حالی که بالاتنه را برهنه کردهاند، قدرت و زور بازوی خود را به حریف و تماشاگران نمایش میدهند.
رسوم گیشهبری در رشت

گیشه بَری از زیباترین و شادترین رسوم ازدواج در فرهنگ مردم رشت و گیلان است. آنها با برگزاری این سنت آیینی، عروس را به خانه داماد میبرند. در حین مراسم، صدای ساز و آواز و دست و هلهله، لحظهای قطع نمیشود و تمام محله را برمیدارد.
از کندن یک نهال از خانه پدر عروس بگیر تا دزدی فامیل داماد از منزل عروس خانم، این رسم تماشایی در جایجای گیلان به زیبایی برگزار میشود. ساکنین هر منطقه با توجه به سنتها و آداب و رسوم خود، به شیوه متفاوتی گیشه بری میکنند.
غذاهای محلی و فرهنگ خوراک در رشت

بدون هیچ اغراقی باید گفت که تغذیه در شهر رشت، صرفاً یک نیاز فیزیولوژیک نیست. فرهنگ غذاخوری چنان اینجا جاافتاده که فقیر و غنی نمیشناسد. از پیر و جوان، همه شکمپرست و خوشخوراک! برای همین هم تصور رشت بدون خوراکهای جذابش امکان پذیر نیست. همین سفرههای رنگارنگ و غذاهای خوشمزه در سال 1394 رشت را به فهرست شهرهای خلاق خوراکشناسی یونسکو اضافه کرد. حالا این شما و این هم لیست محدودی از غذاهای سنتی رشت و چاشنیهای محلی:
- زیتونپرورده: ترکیب زیتون و گردو با سبزیهای معطر شمالی، نماد طعم اصیل گیلان.
- میرزا قاسمی: ترکیب بادمجان کبابی و سیر که طعم اصلی رشت را میسازد.
- باقلاقاتق: خورشتی ساده و خوشعطر از باقلی و تخممرغ، معمولاً همراه با ماهی دودی یا ترشی هفتبیجار سرو میشود.
- ترشتره: غذای سبزیمحور و بیگوشت، با طعمی ترش از نارنج یا رب انار.
- سیرقلیه: خورشتی پرعطر از برگ سیر و مرغ، محبوب میان عاشقان سیر.
- ماهی مالاتا (فیویج): غذای سنتی شمالی با سبزیهای معطر چوچاق و خالِواش و طعم ترشمزاج.
- واویشکا: ترکیبی از گوشت چرخکرده یا جگر با ادویه و گوجه؛ میراثی از حضور روسها در گیلان.
- ترششامی: کوفتههای گوشتی و ترشطعم که معمولاً با برنج سرو میشوند.
- کالکباب: چاشنی بادمجان و گردو، همراه ثابت سفرههای گیلانی.
بازیهای محلی گیلان و رشت

در فرهنگ مردم رشت و گیلان، بازی فقط تفریح نیست؛ آیینهای از زندگی، مهارت، قدرت و همدلیست. هر منطقه با توجه به اقلیم و سنت خود، بازیهایی دارد که نسلها آن را ادامه دادهاند. بسیاری از این بازی های محلی گیلان هنوز هم در روستاهای شفت، فومن و اطراف رشت برگزار میشوند و بخشی از میراث فرهنگی شمال ایران به شمار میروند. از میان این بازیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- لپهبازی : بازی پرتحرک گروهی با توپ پشمی و چوب، برای نمایش چابکی و قدرت بدنی.
- پیگلهبازی : رقابتی سنتی با دو چوب و چال کوچک که نیاز به تمرکز و سرعت عمل دارد.
- غشبازی: بازی مردانه در میدانهای روستا که نمادی از جسارت و هماهنگی گروهی است.
- گلمشته: همان گلپوچ معروف، که در شبهای زمستان با شور و خنده بین اهالی اجرا میشود.
- بیجبیج : بازی تخممرغزنی در نوروز، مخصوص کودکان، با هدف جمعآوری تخممرغ بیشتر!
- عروسبازی: همان بازی سنگها (یهقلدوقل) میان دختران و پسران خردسال.
- گردوبازی: یا همان «آغوز بازی»، رقابتی سنتی با گردو در کوچهها و میدانها.
- آهو چره : نمایشی آیینی شبیه به عروسگوله که با شعر و حرکت، آمدن بهار را نوید میدهد.
جاهای دیدنی رشت

رشت فقط شهر فرهنگ و خوراک نیست، شهریست پر از رنگ، صدا و مکانهایی که حالوهوای گیلان را تمامقد نشان میدهند. بیشتر جاهای دیدنی رشت در مرکز شهر و اطراف میدان شهرداری قرار دارند، جایی که معماری اروپایی ساختمانها، چایفروشان خیابانی و موسیقی محلی در هم آمیختهاند. از معروفترین دیدنیهای رشت میتوان به این مکانها اشاره کرد:
- میدان شهرداری رشت: قلب تاریخی شهر با ساختمان سفید شهرداری و برج ساعت معروفش.
- موزه میراث روستایی گیلان: مجموعهای در دل جنگل سراوان که سبک زندگی و معماری روستایی گیلان را بازآفرینی کرده است.
- خانه میرزا کوچکخان جنگلی: خانهای تاریخی و زیبا در محله استادسرا، یادگار سردار نهضت جنگل.
- پارک ملت رشت: بوستانی بزرگ و قدیمی برای پیادهروی، دوچرخهسواری و تفریح خانوادگی.
- بازار سنتی رشت: محلی پر از رنگ، صدا و عطر خوراکهای شمالی؛ جایی برای تجربه زندگی واقعی رشتیها.
- کاروانسرای لات رشت: یکی از آثار تاریخی کمتر شناختهشده شهر که یادگار دوران قاجار است.
- بام سبز لاکان: منطقهای مرتفع در جنوب رشت با چشماندازی زیبا از شهر و طبیعت اطراف.
فرهنگ رشت در یک کلام!
رشت یک شهر معمولی نیست. شاید هم برای همین رشتیها معتقدند که آدمها دو دستهاند: یا رشتیاند یا دوست دارند رشتی باشند! آنها با عشق و شور خاصی از فرهنگشان مراقبت میکنند و به شهر بارانهای نقرهای میبالند.
خاک رشت کشش عجیبی دارد. انگار هنوز هم در قهوهخانهها ابتهاج نشسته و برای ارغوان محبوبش غزل میسُراید. اینجا جادوی عشق در فضا جاریست و با هر نفس ریهها را پُر میکند.
خلاصه اینکه گفتن و نوشتن از رشت، کار چند پاراگراف نیست. اینجا را فقط باید تماشایش کرد! سپس در کافههایش نشست و استکانی چای به هوایش نوشید. پس این بماند تا بعد؛ تا سفری به مرکز جهان: رشت.
سوالات متداول
میدان شهرداری و بازار رشت. هم موسیقی و جمعهای خودمانی را میبینید، هم خوراکهای محلی و خردهفروشها را یکجا تجربه میکنید.
نیمه دوم اسفند تا نوروز مناسب آیینهایی مثل نوروزخوانی و عروسگوله است. تابستان هم برای کشتی گیلهمردی و رویدادهای محلی زمان خوبی است.
میرزا قاسمی، باقلاقاتق، ترشتره، سیرقلیه، واویشکا و ماهی مالاتا. کنارشان زیتونپرورده، کالکباب و ترشیهای محلی را از دست ندهید.